جدول جو
جدول جو

معنی علی قلندر - جستجوی لغت در جدول جو

علی قلندر
(عَ یِ قَ لَ دَ)
امیر علی قلندر، میکائیل. وی از امرای سلطان طاهر حاکم حله بود. و چون پدرش سلطان احمد از بغداد نزد او آمد وی از پدر بترسید و با امرای خود که از جملۀ آنها امیرعلی قلندر میکائیل بود یاغی گشت و از آب بگذشت و سلطان احمد از قرایوسف کمک خواست و در جنگی که بین قرایوسف و سلطان احمد با سلطان طاهر در گرفت طاهر شکست خورد و بقتل رسید. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 516 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(وَ قَ لَ دَ)
از شاعرانی است که در آستانۀ میرزا بابر ملازم است و بسیار خیره و چیره و دلیر و بی حیاست و شعر او در میان شعرا به بدی مشهور است و چون میرزا پیر بوداق به هری آمد و شاعران هری را به شیراز برد او را نیز همراه ایشان برد. این مطلع از اوست:
نیم ملول که کارم نکو نشد بد شد
شود شود نشود گو مشو چه خواهد شد.
(از مجالس النفایس ص 213 و 214)
لغت نامه دهخدا
(مِ لِ کَ)
دهی از دهستان کوهدشت است که در بخش طرهان شهرستان خرم آباد واقع است و 240 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(عَ بُ)
دهی است از دهستان نهارجانات، بخش حومه شهرستان بیرجند. واقع در 36 هزارگزی جنوب خاوری بیرجند. ناحیه ای است جلگه و دارای آب و هوای معتدل، و 6 تن سکنه. آب آن از قنات تأمین می شود. و محصول آن غلات است. اهالی به زراعت اشتغال دارند. راه آن مالرو است. مزرعۀ ’مافریز’ جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
قلندر. یکی از مشایخ تصوف بمائۀ هفتم. وی از مردم عراق عجم بود و بهندوستان هجرت کرد و بر او در آن ملک مریدان بسیار گرد آمدند و به سال 724 هجری قمری در شهرپانیپات درگذشت. گور وی در پانیپات زیارتگاه است
لغت نامه دهخدا